حرفهای بامزه امیرجون
دیشب وقتی همراه بابایی رفتی دستشویی به بابایی گفتی منکه بزرگ شدم زن خریدم یه بار من پسرم و میبرم دستشویی یه بار زنم! وقتی عمه ناز بهت گفت مگه بچه داری؟ گفتی بزرگ شدم بچه می خرم عمه گفت داری می خری واسه منم بخر گفتی اول زن می خرم بعد فرشته مهربون بچه رو از اسمون می اندازه تو شکم زنم دیگه نمی تونم واسه تو بخرم. فدات بشم با این همه سادگیت اخرش ما نفهمیدم نقش تو این وسط چیه &n...
نویسنده :
مامان سمیه
12:28